درد ودل های مادرانه

سلام عسلم دارم از دلشوره میمیرم  محدثه جونم.امروز اول محرمه ومن تورا به امام حسین وعلی اصغرشش ماهش و حضرت رقیه سپردم.ازامروز تا سوم محرم خونه مادر روضست اما من نرفتم تحمل4روز بودن بدون بابایی را نداشتم دخملکم فردامیریم.نمیدونم چیکارکنم فقط توکل کردم به خدای مهربون که تو سالم وبه موقع به دنیا بیای .فشارمامان بالاست ومن نگران توام عمر من . خودت واسه جفتمون دعا کن تا این دوسه ماهم به سلامتی بگذره .اگه خدارانداشتم ووجود توراتوی خودم احساس نمیکردم حتما تا حالا مرده بودم.به بابایی گفتم فشار سنج مادرا بگیره وبیاد تا فشارما کنترل کنم میترسم مشکلی واسه تو پیش بیاد. محدثه ی من با تکون خوردنات دل مامانا آروم کن تادیگه گریه نکنه اگه کم تکون بخوری دلواپست میشم عزیزم زودباش مامانا بخندون. خانوم کوچولوی من دلم به دیدن روی ماهت خوشه تا تموم مشکلات مامانی یادش بره .یاامام حسین یاحضرت ابولفضل من دخترما از خودتون گرفتم والتماس میکنم اونا به من سالم وبه موقع بدین مطمئنم اگه شما بخواین همه چی حله. به خدا عاشقتونم وباشنیدن اسمتون آروم میشم.به امید فضل وکرم خدای بزرگ وائمه اطهارش..........

مهربانم خودت مثل همیشه کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــــــــــــکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم کـــــــــــــــــــن.