سال نو مبارکککککککککک
سلام گل قشنگم . محدثه کوچولوی من .
دخمل ناز من شرمنده که دیر میام سراغ وبت . باور کن وقت نمیکنم . تمام وقتم با شما پر شده . الان هم که دارم مینویسم بغل بابایی داری غر میزنی . عادت کردی بیدار که هستی فقط یکی باهات بازی کنه . اونم فقط بابایی میتونه سرگرمت کنه . راهت میبره و تو عاشق این کار هستی که روی پاهات وایسی و همه جا را نظاره گر باشی .
بیداریهات زیاد شده . دیروز از ساعت 12 ظهر تا 12 شب بیدار بودی . منم که خیلی کار داشتم . شام نپخته بودم . سفره هفت سین راهم نچیده بودم . به همین خاطر گذاشتمت توی گهواره اما تا تکون نمیخورد سریع جیغ میزدی .
به قول عمه زینب من بعد از عید بیچاره میشم . چون بد جور عادت کردی بابایی باهات بازی کنه و واست شعر بخونه و راهت ببره . الان هم به ناچار داره همین کارا میکنه تا من واست بنویسم.
بنویسم از تو که تموم شیرینی زندگی ما شدی . وقتایی که بیداری و نمیزاری به کارام برسم دوست دارم بخوابی و وقتایی که خوابی دلم واسه چشمات تنگ میشه و میام بالای سرت قربون و صدقت میرم که دلم واست تنج شد نفس مامان .
چند روز پیش رفتیم امامزاده شفتی تا من نذرما ادا کنم . چند تا عکس ازت گرفتم . همونجا یکی از نوادگان آقای شفتی هم بود . یه پیرمرد پیر و خوش اخلاق که در گوش شما اذان گفت و چند بار اسمت را صدا زد . الهی فدات بشم که با اون حاج آقا رو به رو شدی . هر چی باشه اون از نوادگان امامزاده بود و انشاله که با دعای اون همه عاقبت به خیر بشیم .
دیشب سال نو شروع شد و امروز اولین روز از سال نو است .
عید نوروز و سال نو را به همه ی دوستای گلم تبریک میگم و امیدوارم سال پر خیر و برکتی داشته باشن . انشاله اونایی که قراره نی نی هاشون پا به دنیا بگذارند به سلامتی به دنیا بیان و اونایی هم که در انتظار بچه هستند به زودی و به لطف خدای مهربون نی نی دار بشن . الهی آمین
پروردگار بزرگم امسال ما همه باید عیدیمونا از بانو فاطمه ی زهرا بگیریم . چون سال را با نام و یاد ایشون آغاز کردیم . انشاله که همه به حق حضرت فاطمه ی زهرا حاجاتشون برآورده به خیر بشه . انشاله که من و خانواده ام هم در زمره ی شفاعت کنندگان بانو باشیم .
دخمل ناز من ، گلکم 40 روزگیت مبارک باشه .
شما الان یه دختر ناز و دوست داشتنی چهل روزه هستی که داری هر روز خودتا بیشتر تو دل من و بابایی جا میکنی . خیلی دوست دارم نفسای من . ببخش اگه در حق تو یه وقتایی کوتاهی میکنم . آخه مامان هنوز خوب خوب نشده و بعضی وقتا یه کم ناناحت میشه . ببخش آهوی مهلبون من .
امیدوارم که 120 ساله بشی ناز گل من و حتی اگه یه روز منا باباییدر کنارت نبودیم شما در راه حضرت فاطمه قدم برداری و باعث خوشحالی ایشون بشی .
امروز شما را واسه اولین بار میبرم سر خاک آقاجون تا شما را ببینه . چقدر همچین وقتایی دلم واسش تنگ میشه و جای خالیشا حس میکنم . پیش خودم میگم چرا نتونست خوشبختی دخترشا ببینه؟؟؟ چرا نتونست بچه دار شدنشا ببینه و هزار تا چرای دیگه .
بابای مهربون و خوش قلب خودم اینا بدون تا عمر دارم فراموشت نمیکنم و دوست دارم . سال نو را هم بهت تبریک میگم . حیف که پیشم نیستی تا دستما بزارم سر شونه هات و بوست کنم و عید را تبریک بگم . انشاله که جات توی بهشته و در کنار پسرت داداش اصغر خودم خوش باشی و واسه منا و بچه های دیگت دعا کنی . دوست دارم تا آخرین نفس .
حالا برم سراغ عکسای تو ماه قشنگم
قربون این چشات بشم که اینقدر بازیگوشی را دوست داری . تا بابایی راهت ببره هیچی ممیگی گل نازم.
اینجا هم بغل حاج آقای شفتی بودی که تو گوشت اذان بگه نفسی من.
اینجا هم کنار ضریح خوابیده بودی فدای دستات بشم که بردی بالا و دعا میکنی
الهی که همیشه سالم باشی فدای تو دخمل نازم بشم الهی عزیز دلم . عاشقتم و دوست دارمممممممم