اندر احوالات ما...

سلام پری خوشگل خودم . دخملی ناز مامان .

با وجود شیطنتای شما که نمیشه مرتب متن نوشت الان هم لالا کردی که من دارم تایپ میکنم .

اول اینکه جدیدا ناز کردنا یاد گرفتی خیلی قشنگ دستتا روی بدنمون میکشی و ناز میکنی فدای دستای کوچولوت بشم من

دیگه اینکه وقتی بابایی بره سر کار میگی دف یعنی رفت الهی که من فدات بشم عزیز دلم

خداحافظی هم که نگو ...همش در حال بای بای کردنی که یه جا بری  ... خخخخخ

اما نمیدونم چرا هنوز راه نیفتادی و دندوناتم خودشونا نشون نمیدن ...

در تعجبم پرنسس کوچولوی من؟؟؟؟؟؟

ایشالا که تا میاد تبلد یک سالگیت بشه هم راه بیفتی هم دندونات در بیاد چون خیلی اذیت میشی و غر میزنی و بد دندونی ....

وای وای وای یه کار خیلی بد که انجام میدی اینه که سریع قهر میکنی و خودتا یا از پشت میندازی زمین یا از صورت و خیلی گریه میکنی ...

تا بشه که بلندت نمیکنیم اما بعضی وقتام توی جمع به خاطر اصرار بقیه مجبور میشیم عکس العمل نشون بدیم و بلندت کنیم و بزاریم کاری را که میخوای انجام بدی

مثلا واسه خوردن هر بار چایی یا خوردن غذا که میخوای قاشق و ظرف حتما دست خودت باشه ...

دیگه گاهی کلافه میکنی مامانا وروجک که میمونم چیکارت کنم ؟؟؟؟؟

راستش محدثه جونی سخته بخوام بیام پای ال سی دی و تایپ کنم ... هست تا یه لب تاپ جور بشه و راحت بیام سراغ وبت 

یه کم هم بی حوصله شدم و افسردگی دوباره داره اذیتم میکنه با اینکه سرگرمم هم با تو هم اینکه میرم کلاس شنا آموزشی ولی بازم کلافه و عصبیم یا مدام فکرای بد میاد سراغم فقط خودما به خدای مهربون سپردم که روزای اول تکرار نشسه و الا این دفعه بلایی سر خودم میارم خیلی سخته مامانم هیشکی حال منا نمیفهمه 

اون لحظه از همه دنیا سیر میشم حتی نفس کشیدن . مرتب ذکر میگم تا شیطون دیگه این وسط بیشتر زجرم نده اما میمونم و فقط گریه میکنم 

بازم با قلب پاکت واسه مامان حقیرت دعا کن که خوب بشه 

یه وقتایی دلم واسه خندیدن و شیطونیهام که از ته ته دلم بود تنگ میشه کاش اون روزا برمیگشت عزیز دلم 

بگذریم گل خوشگل مامانی ماشالا شما هر روز شیرینیهات بیشتر میشه اما من گاهی قدر نمیدونم البته بدون که دست خودم نیس گلکم ایشالا که خدا به حق این ایام عزیز همه مریضارا شفا بده منم از صدقه سر همه خوب کنه 

ظهر تا حالا دندون درد داره اذیتم میکنه تا حالا دندون خراب نداشتم اما فکر کنم دیگه داره میپوسه وای وای وای

سرماخوردگی هم که از خونمون بیرون نمیره تو که دو ماهی میشه آبریزش داری و سرفه میکنی منم که دیگه بماند 

ایشالا که همه ی بیماریها عاقبت به خیری توش باشه

 الهی آمین 

دیگه برم سراغ عکسای ماهک خودم محدثه جونم عمر و نفس مامان و باباش ....

فدای خنده ی نازت عزیزکمممممم

اینجا هم که داری نظارت میکنی روی غذا کشیدن بقیه توی روضه ی عمه جون

وای وای وای امان از دست تو 

بدجور عاشق پفک خوردن شدی

مامانی فدای خرگوش کوچولوش بشه الهی

چرا گردوها را ریختی ؟؟؟ امان از دست تو

کیف میکنی بغل بابایی ها

ماشالا که اینقدر ناز مدادا تو دستت میگیری و نقاشی میکنی هلوچی من 

فدای این ژستاتون بشم من 

قلبون نگاه کردن محدثم بشم 

میخورمتااااااااااااا

محدثه جونی با پری و ستایش دخترای عموش

ایشالا که همیشه در کنار من و بابایی بهترینها را داشته باشی یکی یکدونه ی مامانی 

فدات بشم عزیز دردونه 

بوسسسسسسسس

دوست دالم جیاد