عکس رنگی
سلام عزیز دل من
سلام محدثه جونم
الهی مامان راضی دیگه نباشه که درد کشیدن تو را ببینه . راستش چند روز پیش دخملی را بردم واسه عکس رنگی . خیلی انتظار کشیدیم تا نوبت تو شد .
با عمه زینب رفتیم . اون اصرار داشت که من نیام و طاقت ندارم و ...
اما مگه یه مادر میتونه پاره ی تنشا تنها بزاره . خلاصه بعد از دو سه ساعت نوبت محدثه ی من شد . مامیتا در آوردیم و تو را روی یه تخت خوابوندن و سوند را بهت وصل کردن . خدا منا بکشه وقتی تو گریت افتاد و بیتابیت شروع شد انگار منا شلاق میزدند . عمه منا بیرون کرد اما بازم سریع بهت یه داروی خواب آور دادند و تو بعد از چند دقیقه به خواب رفتی . نیم ساعتی طول کشید تا نوبتت شد بری زیر دستگاه .
من پاهاتا سفت گرفته بودم که تکون نخوری و بابایی هم سوند را با دستش نگه داشته بود که در نیاد .
گهگاهی بیدار میشدی و میخواستی تکون بخوری اما نمیشد .
کور بشم و دیگه این روزا نبینم که تو بیحال باشی و درد بکشی .
چقدر اون روز دلم شکست . از خدا خواستم هیچ بچه ای بیمار نباشه . خدایا به حق چهارده معصوم همه ی بچه های بیمار بالاخص سرطانی ها را شفا بده .
حدود 20 دقیقه زیر دستگاه بودی تا دکتر اومد و سوند را در آورد و گفت باید صبر کنید تا هر وقت ادرار کرد دوباره بیاین تا یه عکس دیگه بگیرم . اما دیگه سوند در کار نبود
خلاصه اینکه جواب عکس را دیروز بردم پیش دکتر کلیت که اونم گفت کلیه راستت خوبه ولی کلیه ی چپت یه کم ورم داره و متاسفانه برگشت ادرار هم وجود داره . خیلی نگران شدم اما دکتر گفت شدید نیست و باید تا دو سالگی هر شب سفالکسین بخوری تا از عفونت ادراری جلوگیری بشه و دو سال بعد دوباره این عکس تکرار بشه و هر سال هم یه سونو بدی تا کنترل بشه و تاکید کرد هر وقت تب کردی سریع بریم یه آزمایش ادرار ازت بگیریم .
خدایا شکرت که مشکل جون دل من شدید نیست . خودت کمک کن که کلیش خوب خوب بشه . به امید تو ای مهربانترین مهربانان