خاطرات زائر کوچولوی امام رضا(ع)
سلام زائر کوچولوی من . زیارتت قبول گل قشنگم .
دوستان جای شما خالی خیلی خوش گذشت . زیارت امام رضا بعد از چند سال اونم با وجود دختر نازم خیلی خوب بود . شرمنده تو این یک هفته که اومدیم خیلی سعی کردم بیام مطلب بزارم اما سرگرم دید و بازدید و مهمونی بودیم . ببخشید . یه سلااااااام گرمم تقدیم به خواهرای گلمممممممممممم
شما یه دخمل ناز و خوب بودی . فقط بیشتر وقت ها موقع نماز گریت میگرفت ومجبور بودیم با عمه زینب شیفتی تابت بدیم . الهی دورت بگردم همش به لطف تو بود که قسمت شد بریم .
توی راه خیلی خوش گذشت . سفر اولی بود که با قطار میرفتیم . شما هم توی راه راحت میخوابیدی اما متاسفانه برگشتنی بلیط قطار جور نشد و با اتوبوس برگشتیم و نفس من یه کم اذیت شد . روز جمعه باید راه می افتادیم اما شرکت مسافربری گفت بلیط گیر نیومده و امام رضا طلبید و یه شب دیگه مهمونشون بودیم و روز شنبه با اتوبوس برگشتیم . خیلی به خاطر نبود قطار اذیت شدیم آخه اونا باید از قبل بلیط رزرو میکردند اما این کارا نکرده بودند . بابایی خیلی حرص خورد . منم اونا را به امام رضا واگذار کردم که ناحق پول گرفتند اما بلیط جور نکردند . خلاصه به هر قیمتی بود برگشتیم خونه.
توی مسیر رفتن به حرم همیشه توی کالسکه آروم میخوابیدی و همه جا را نظاره میکردی و بقیه واست ذوق میکردن هلوی من . ما هم مرتب واست صدقه میدادیم که چشم نخوری گل نازم.
اونجا بابایی بردت کنار پنجره فولاد . انشاله که ایندفعه توی سونو خبری از ورم کلیه نباشه . امام رضا زائر کوچولوشا شفا میده . من مطمئنم .
توی مشهد دایی جون و خاله ها و عمو ابراهیم را هم دیدیم و کنار هم عکس گرفتیم .
حالا برم سراغ عشقم و نفسم و آروم جونم محدثه ی من
خیلی کارات جالب شده . روز به روز شیرین تر و خواستنی تر میشی . دیگه من و بابایی را خوب میشناسی و بغل ما آروم میشی ناز گلکم .
به صدای من حساس شدی . هر جا باشی تا صدات میکنم گریت میگیره که چرا پیشت نیستم تا منا ببینی . الهی که من فدای تو ماه خوشگلم بشم .
تازگیها انگار غریبی میکنی . زوده واسه غریبی کردن . از صدای بلند هم میترسی و گریه میفتی عسل خانوم .
خدایا بابت همه چیز شکررررررررررررررر . تو بهترینی . میخوامت......................
حالا برم سراغ عکسای یکی یکدونم .
اگه دوست دارین ببینین برین ادامه مطلب لطفا.....
اول از همه عکس محدثه جون با دوست جدیدش هانیه جونم . دختر پسر خواهرم تبلدت مبارک . بوس.....
اینم عکسای گل دختر مامان کنار حرم امام رضا (ع)......
و اما ما بقی عکسای غنچه ی ناز من.....
اینجا توی اتاق هتل بغل پسر عمه زینب نشستی
اینجا دخملی نازم به تنهایی روی مبل نشسته .
این خانوم کوچولوی ناز دختر عمه زینب و همسفری شما بود . به خاطر مقنعه و چادر مشکی نازش کلی شکلات جایزه گرفت . ماشالا معصومه خانوممممممممممم
محدثه بانو و یگانه ی خاله جون در ماشین بابایی
محدثه جون و مائده دخمل دایی
فدای این چشمای خوشگلت بشم آهوی من که اینقدر ناز بابایی را نگاه میکنی عزیزکم .
عروسک من جای عروسک خودش توی کالسکه نشسته . خخخخخخخخخخخخ
الهی که من قربون این خنده ی قشنگت برم عزیز تر از جونم . توی کالسکت جا خوش کردی . خخخخخخخخخ
خدایا بابت دختر ناز و قشنگم ممنونم . شکررررررررررررررر
دوست دارم عروسکممممممممممممممممممممممم