سکسکه کردن محدثه جونی
سلام هستی من خانوم من جیجر طلا . چند شب پیش خواب دیدم تو به دنیا اومدی یه دخمل ناز و خواستنی و خوشجل . الهی که من قربون تو نفسچی بشم . آرزو دارم سالم به دنیا بیای و اون مشکلت که ذهن مامانا درگیر کرده به لطف خدای مهلبون حل شده باشه اخه میدونی محدثه جونم من طاقت ندارم که نوزاد سه روزما واسه سونو و ازمایش بفرستم و میخوام که انشاله سالم و سرحال بپری بغلم جون دلم . اانننننننننننننننننننششششششاااااااااااااللللللللللللههههه
راستی مامانی دورت بجردم که امشب سر سجاده ی نماز شروع کردی به سکسکه کردن تا حالا چند باری به این کارت شک کرده بودم اما امشب مطمئن شدم و کلی ذوق کردم که بالاخره سکسکه کردن دخمل ماهما متوجه شدم چند دقیقه بدون وقفه تکون میخوردی و من لمست میکردم . دوست داشتم بابایی هم میبود و این لحظه ی قشنگا می دید اما رفته بود یزد و دیر اومد الهی که من قربون دو تا ییتون برم .
الان که دارم این مطالبا مینویسم بابا علی در خواب نازه الهی که من فدای چشمای بستش بشم وقتی میخوابه دلم براش جود جود تنج میشه محدثه جونی . من عاشق تو و بابا علی هستم و بی اندازه دوستون دارم جوری که واقعا نمیتونم توصیف کنم . هیچ وقت فکر نمیکردم توی زندگیم به کسی وابسته بشم اما حالا بیش از حد وابسته ی علی جونم شدم . وقتایی که میره ماموریت انگار یه چیزی گم کردم حوصله ی هیچ کاریا ندارم تا عشقم برسه و در کنارش اروم بگیرم .
یکی یکدونه ی من وقتی خودت به دنیا بیای میبینی که بهترین بابای دنیا را داری . بابایی خیلی نی نی دوست داره تازه اگه نی نی خودش بیاد که ببین چه کارا واسه دخملیش میکنه قربون قد و بالات بشم که با اومدنت شادی را صد چندان واسمون به ارمغان میاری . الهی آآآمین